Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-04-27@22:44:01 GMT

چای چگونه مانع جذب کلسیم می‌شود؟

تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۰۶۶۳۵۴

چای چگونه مانع جذب کلسیم می‌شود؟

به گزارش خبرنگار باشگاه توانا، سنگ کلیه رسوباتی سخت است که از کلسیم، اگزالات، اورات، سیستین، گزانتین و فسفات موجود در ادرار ساخته می شود. 

معمولا سایر مواد موجود در ادرار تشکیل سنگ را متوقف می‌کنند. مصرف مایعات نیز موجب دفع مواد شیمیایی از کلیه ‌می‌شوند.

شایع‌ترین نوع سنگ کلیه، سنگ‌های کلسیمی هستند که به دو نوع سنگ‌های کلسیمی اُگزالاتی و فسفاتی تقسیم می‌شوند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


به طور کلی تحرک کم، مصرف ناکافی آب و مصرف زیاد نمک و شکر از جمله عواملی هستند که خطر ابتلا به سنگ کلیه را افزایش می‌دهند.

ارتباط کلسیم با سنگ کلیه

یک تصور غلط و رایج بین عوام وجود دارد که مصرف زیاد کلسیم باعث افزایش خطر ابتلا به سنگ کلیه می‌شود.
عکس این تصورات، غذاهای غنی از کلسیم در رژیم غذایی، مانند شیر، ماست، پنیر، شیر غنی شده، لوبیا سفید، بادام و دانه چیا در واقع خطر ابتلا به سنگ کلیه را کاهش می‌دهند.

کلسیم‌های موجود در مواد غذایی قبل از رسیدن به کلیه‌ها به اگزالات متصل می‌شوند و از ایجاد سنگ کلیه جلوگیری می کنند. 

البته باید به این نکته توجه کرد که هنوز مشخص نیست که آیا مصرف کلسیم به شکل مکمل همان اثر مفید را خواهد داشت یا خیر؟

مواد غذایی مفید و ممنوع در افرادی که مبتلا به سنگ کلیه هستند

-افزایش مصرف میوه و سبزیجات، باعث افزایش PH ادرار می شود و احتمال تشکیل سنگ را کاهش می‌دهد. البته تأکید بیشتر بر سبزیجات است زیرا میوه حاوی فروکتوز است و مصرف فروکتوز با خطر ابتلا به سنگ کلیه ارتباط  مستقیم دارد.

-حداقل 6 لیوان آب در طی روز مصرف کنید.

-مصرف نوشیدنی‌هایی مثل نوشابه‌ها و انواع ماءالشعیر را محدود کنید.

-مواد غذایی مانند اسفناج، سیب زمینی شیرین، چای و شکلات حاوی اگزالات هستند. این ماده به مواد معدنی مانند کلسیم اتصال یافته و باعث ایجاد سنگ کلیه می‌شود.

-از مصرف زیاد پروتئین‌های حیوانی مثل گوشت به خصوص گوشت قرمز، تخم مرغ و نمک پرهیز کنید. 

- مصرف خودسرانه ویتامین C به دلیل این که می‌تواند تبدیل به اگزالات شود باعث افزایش خطر ابتلا به سنگ کلیه می‌شود.

پایان پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: کلسیم سنگ کلیه مکمل کلسیم خطر ابتلا به سنگ کلیه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۶۶۳۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

قصه عبرت آموز یک دزد!

روزی که اولین نخ سیگار را لای انگشتانم گرفتم و با غرور خاصی نزد دوستانم به آن پک می زدم هیچ گاه باورم نمی شد که روزی برای تامین هزینه های اعتیادم به اموال مردم دستبرد بزنم اما ...

به گزارش خراسان، این ها بخشی از اظهارات سارق حرفه ای قطعات و محتویات خودروهای مردم در حاشیه خیابان هاست که با تلاش شبانه روزی نیروهای گشت نامحسوس کلانتری شفای مشهد به چنگ قانون افتاد. او که مدعی بود سرگذشت عبرت آموزی دارد درباره قصه تلخ زندگی خود به مشاور ومددکار اجتماعی کلانتری گفت:پدرم به دلیل ابتلا به بیماری های ریوی و قلبی در سن 40 سالگی از دنیا رفت و این گونه مادرم سرپرستی خانواده را به عهده گرفت.

او جوانی اش را گذاشت و همه سختی ها  وتلخکامی ها را به جان خرید تا ما آینده را در خوشبختی تجربه کنیم. خلاصه او با کارگری و خیاطی هر3 خواهرم را به دانشگاه فرستاد و آن ها اکنون ازدواج کرده اند و در ادارات دولتی  استخدام شده اند اما من مسیر خلافکاری را در پیش گرفتم و بدبختی هایم را به تماشا نشستم.

آن روزها زمانی که 7 سال بیشتر نداشتم در شهرستان تربت جام به مدرسه رفتم. با آن که چندان علاقه ای به تحصیل نداشتم اما به هر طریقی بود تا مقطع دبیرستان درس خواندم. خلاصه 17 ساله بودم که روزی با ترغیب و تشویق دوستانم،اولین نخ سیگار را لای انگشتانم گرفتم چراکه غرورم اجازه نمی داد در برابر آن ها کم بیاورم به همین دلیل سعی می کردم پک های عمیقی به سیگار بزنم که با تشویق و جلب توجه آن ها روبه رو شوم . در همین شرایط خیلی زود پای بساط شیره و تریاک  هم نشستم و دورهمی های لذت بخش دوستانه ام آغاز شد .

چنان در عالم هپروت سیر می کردم که هیچ گاه به ذهنم نمی رسید  این لذت های زودگذر فرجامی وحشتناک دارد. آن روزها فقط همین غرورهای جوانی و تعریف و تمجیدهای دیگران را می دیدم و مدام در پارتی ها و شب نشینی ها شرکت می کردم. نصیحت های مادرم نیز فایده ای نداشت چراکه من هم مانند همه معتادان که مصرف تفریحی را شروع می کنند، خودم را فریب می دادم که من مانند دیگران نیستم و هر روزی که اراده کنم دیگر مصرف نمی کنم.

حتی گاهی برای چند روز نزد دوستانم نمی رفتم تا چنین وانمود کنم که من اراده ای قوی دارم  و آلوده مواد افیونی نمی شوم. مادرم از رفتارهای من زجر می کشید و گریه می کرد اما من هیچ توجهی به اطرافم نداشتم تا این که بالاخره باورم شد دیگر معتاد شده ام .

چند بار مادرم با سختی های بسیار مرا در مراکز ترک اعتیاد بستری کرد  اما فایده ای نداشت تا این که به خودم آمدم و با کمک یکی از دوستانم که مرا راهنمایی می کرد چند سال از چنگ مواد مخدر گریختم و در سن 30 سالگی به توصیه مادرم ازدواج کردم تا شاید مسیر درست زندگی را بیابم اما بعد از ازدواج دوباره دوستان هم بساطی ام به سراغم آمدند و با وسوسه های لذت آنی و تعریف و تمجیدهای آنان از پک های عمیق سیگار و مصرف زیاد مواد مخدر ،باز هم به منجلاب مواد افیونی افتادم ولی این بار شیوه ای خطرناک را در پیش گرفتم و مصرف هروئین را شروع کردم . حالا همسرم زجر می کشید و با اشک هایش تلاش می کرد تا مرا از بیراهه هولناک بازدارد.

چند بار دیگر در مراکز ترک اعتیاد بستری شدم ولی چون در زمینه پوشاک فعالیت داشتم و با افزایش قیمت ها در بازار به وضعیت خوبی رسیده بودم هنوز توان خرید هروئین را داشتم اما دیگر نمی توانستم به خاطر خماری های مواد مخدر صنعتی در محل کارم بمانم به گونه ای که مجبور شدم مغازه ام را تعطیل کنم.

در این شرایط پس انداز هایم نیز به پایان رسید و خانواده ام برای نان شب محتاج شدند. همه دوستانم از من فرار می کردند چراکه دیگر پولی نداشتم مانند گذشته مقدار زیادی شیره و تریاک را پای بساط آن ها بگذارم وباید از هروئین های آنان مصرف می کردم. این گونه بود که با ترس و لرز برای اولین بار از یک خودرو در حاشیه خیابان سرقت کردم و با فروش باتری و ضبط و پخش آن هزینه  های یک روز اعتیادم تامین شد ولی می ترسیدم آشنایان و بستگانم مرا درحال سرقت مشاهده کنند و آبروریزی شود این بود که تصمیم گرفتم به مشهد بیایم و سرقت هایم را در این شهر ادامه بدهم .

بارها در مناطق مختلف شهر مشهد به خودروهای شهروندان دستبرد زدم و با فروش اموال سرقتی هزینه های اعتیادم را تامین کردم تا این که شب گذشته هنگام عبور از بولوار ابوطالب چشمم به پرایدی افتاد که به راحتی می توانستم به آن دستبرد بزنم چراکه هیچ گونه امکانات امنیتی و ضد سرقت نداشت اما هنوز مشغول بازکردن در خودرو بودم که ناگهان خودم را در محاصره افسران گشت کلانتری شفا دیدم و آن ها در حالی مرا دستگیر کردند که چندین بسته حاوی هروئین نیز به همراه داشتم . حالا بسیار پشیمانم و می دانم آینده ام را نابود کرده ام اما ای کاش ...

با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری شفای مشهد) تحقیقات گسترده افسران کارآزموده دایره تجسس برای ریشه یابی سرقت های دیگر این جوان وارد مرحله جدیدی شد تا شهروندانی که اموال آن ها توسط این سارق جوان به یغما رفته است شناسایی شوند .

دیگر خبرها

  • خواص شگفت‌انگیز پوست موز | چیزهایی که درباره این میوه پرخاصیت نمی‌دانید
  • «اسنوس» مواد مخدر جدید فوتبالیست‌های لیگ برتر
  • قصه عبرت آموز یک دزد!
  • غنی‌ترین منابع طبیعی کلسیم
  • خطر افزایش ابتلا به تب خونریزی دهنده کریمه کنگو در فصل گرم سال
  • کدام مواد غذایی را نباید با معده خالی خورد؟
  • ۲۰ دلیل برای این‌که تخم‌مرغ و پنیر را باهم نخورید
  • ۷ دلیل که باید انار بخورید
  • چهار عارضه جانبی مصرف بیش از حد ویتامین D
  • چرا میگن پنیر کاتیج یا کوتاژ مصرف کنید؟+ طرز تهیه کامل